Web Analytics Made Easy - Statcounter

با وجود حمایت های ایران از روسیه اما وزارت خارجه این کشور حامی امارات عربی بوده و کلمه خلیج را به جای خلیج فارس به کار میبرد.

چرا روسیه از واژه "خلیج" استفاده می کند و مالکیت ایران بر جزایر سه گانه را زیر سوال می برد؟

 

علیرغم عضویت رسمی ایران در سازمان همکاری شانگهای و حمایت ایران از روسیه، وزارت امور خارجه روسیه ادعا‌های امارات متحده عربی در مورد جزایر سه گانه ایرانی در نزدیکی تنگه هرمز را مورد تایید قرار داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وزارت امور خارجه ایران در یک اقدام معمول دیپلماتیک سفیر روسیه را در اعتراض به رویکرد روسیه در به چالش کشیدن مالکیت ایران بر جزایر احضار کرد. ایران از روسیه خواست در این مورد موضع خود را تصحیح کند. سفیر ایران در روسیه با نماینده رئیس جمهور روسیه در امور خاورمیانه و معاون وزیر امور خارجه در مسکو دیدار کرد. روسیه بر موضع خود ماند و در روایات دیپلماتیک خود نیز به جای واژه خلیج فارس از "خلیج" استفاده کرد.

 

 به نقل از میدل ایست آی، رفتار روسیه به جای نشان دادن قدرت، ضعف در روابطش با غرب، ایران و کشور‌های عربی را آشکار ساخت. روسیه در حال حاضر در دستیابی به اهداف خود در اوکراین ناکام مانده و نتوانسته جلوی گسترش ناتو را بگیرد. ترکیه علاوه بر حمایت از عضویت سوئد در ناتو، حمایت خود را از عضویت اوکراین در ناتو نیز اعلام کرده است. اوکراین کماکان از حمایت همه جانبه غرب برخوردار است و هیچ چشم انداز فوری‌ای برای امتیاز دادن به مسکو برای صلح وجود ندارد.

 

در حالی که ایران از طریق اهرم‌های نظامی، سیاسی و دیپلماتیک به حمایت از روسیه ادامه می‌دهد، مسکو از این بیم دارد که تهران از این حمایت به عنوان ابزار چانه‌زنی در مذاکرات برای احیای برجام با ایالات متحده و اروپا استفاده کند.

 

به نظر می‌رسد یک "توافق غیررسمی و نانوشته" تازه بین ایالات متحده و ایران که اجرای آن آغاز شده نگرانی روسیه را برانگیخته است. ایران متعهد شده که همکاری خود را با بازرسان بین المللی هسته‌ای گسترش دهد، از فروش موشک‌های بالستیک به روسیه خودداری ورزد و به پیمانکاران آمریکایی در سوریه و عراق حمله نکند.

 

واکنش‌های مقام‌های ایران به روسیه در مورد به چالش کشیدن مالکیت تهران بر جزایر سه گانه شدیدتر از واکنش مشابه ایران به موضع دولت چین در این باره بوده است. این رویکرد نشان می‌دهد که تهران اکنون موقعیت روسیه را ضعیف و شکننده می‌داند و احساس می‌کند روسیه نمی‌تواند از تنش ایرانی – عربی به عنوان اهرم فشاری عیله تهران استفاده کند چرا که روسیه اکنون از اهرم دیپلماتیک سیاسی و اقتصادی کافی برخوردار نیست.

 

به گفته رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران در مورد آخرین مواضع روسیه، حمایت ایران از روسیه مشروط است. محسن رضایی یکی از فرماندهان سپاه پاسداران اعلام کرد که روابط ایران با روسیه ناشی از ضعف ایران نیست و روسیه باید موضع خود را اصلاح کند. علی اکبر ولایتی مشاور امور بین الملل مقام عالی رهبری ایران نیز موضع گیری روسیه را "ساده لوحانه" قلمداد کرده است. این که سیاستمداران اصولگرایی مانند محمد جواد لاریجانی و محمد باقر قالیباف نیز روسیه را متهم به فرصت طلبی و "بازی در زمین بازی آمریکایی‌ها" و "کمک به غرب در بی ثبات سازی خلیج‌فارس" نموده و مسکو را سرزنش کردند، امری شگفت آور بود. بنابراین، هزینه‌های سیاسی و دیپلماتیک بالای حمایت از روسیه ممکن است باعث شود ایران در سیاست خود تجدید نظر کند.

 

یک منبع آگاه در تهران می‌گوید ایران قصد دارد در موضع خود در مورد جنگ اوکراین تجدیدنظر کند. این منبع براساس واکنش مقام‌های ایران می‌گوید برای تهران این امر قطعی شده که روسیه قدرت و توان خود را برای ایفای نقش اساسی در معادلات اقتصادی و امنیتی بین المللی و دوجانبه از دست داده است. در حالی که روسیه با اتکای بیش از حد به تهدیدات و اقدامات نظامی نتوانست به نتایج مطلوب دست یابد، توسعه ناتو ادامه یافت، زیرا جمهوری‌های بیشتری در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی در‌های خود را به روی نفوذ اتحادیه اروپا و ایالات متحده گشودند و از فشار‌های غرب بر روسیه تبعیت نمودند. در نتیجه، حمایت نامحدود از روسیه می‌تواند منافع حیاتی ایران را به خطر انداخته و هم چنین احتمال توطئه‌های غیر منتظره حقوقی، سیاسی، امنیتی و نظامی غرب علیه تهران را افزایش داد.

 

نکته جالب توجه اینجاست که مقام عالی رهبری ایران در سخنرانی‌شان با بیان این که مردم اوکراین بی پناه هستند نشان دادند که عملکرد روسیه و پیامد‌های جنگ در اوکراین را مثبت نمی‌دانند. سفارت ایران در بروکسل با صدور بیانیه‌ای فوری "ادعا‌های بی اساس علیه ایران در بیانیه سران کشور‌های ناتو" درباره "دخالت ایران در اوضاع اوکراین" را رد کرد. در این بیانیه تاکید شده که ایران به عنوان یک بازیگر منطقه‌ای مسئول و تاثیرگذار پیوسته بر اهمیت پایبندی کامل به اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد و قوانین بین‌المللی مربوطه تاکید می‌کند که اصولی که "احترام به حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی تمام کشورها" را شامل می‌شود.

 

علاوه بر این، تنش زدایی و عادی سازی روابط ایران با کشور‌های عرب حوزه خلیج فارس که با میانجی‌گری چین صورت گرفت به شکست دیپلماتیک روسیه منجر شده است. پیش از ابتکار عمل دیپلماتیک چین این روسیه بود که چارچوب "امنیت جمعی در خلیج فارس" را مطرح کرد و به دنبال آن بود که خود را به عنوان یک قدرت دیپلماتیک بزرگ در مدیریت تنش‌ها در خاورمیانه معرفی کند.

 

به گفته شهریار حیدری نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران، روسیه از عادی سازی روابط دیپلماتیک ایران با کشور‌های عربی منطقه خشنود نیست. او افزوده است: "با توجه به کاهش نقش غرب در منطقه، روسیه که درگیر جنگ با اوکراین است تلاش می‌کند تا مشارکت خود را تقویت کند. بنابراین، روسیه با تضعیف پیوند‌های منطقه‌ای ما به دنبال تقویت نقش خود در منطقه است".

 

روسیه دیگر نقش مهمی در مذاکرات غیرمستقیم هسته‌ای ایران با آمریکا و کشور‌های اروپایی ندارد و چین بر روند کاهش تنش میان ایران و کشور‌های عربی مسلط است. با این وجود، کشور‌های عربی بر اساس بیانیه مشترک شورای همکاری خلیج فارس و روسیه مسکو را منبع مهمی برای تاثیرگذاری بر رفتار منطقه‌ای ایران می‌دانند. همچنین، وزن دیپلماتیک و سیاسی روسیه می‌تواند تهران را از آغاز تشدید تنش جدید در منطقه باز دارد. پیش از بحث در مورد جزایر بیانیه بر حفظ امنیت دریایی و آبراه‌ها در منطقه و همچنین تهدیدات خطوط کشتیرانی، تجارت بین المللی و تاسیسات نفتی متمرکز بود.

 

علاوه بر این، اگر مذاکرات هسته‌ای به بن بست برسد تنش‌ها و درگیری‌های منطقه‌ای ممکن است دوباره شعله ور شده و روسیه را به شریکی مفید برای اعراب در کنترل تصمیمات و رفتار‌های امنیتی منطقه‌ای ایران تبدیل کند. این سناریویی است که به مسکو اجازه می‌دهد برای مانور‌های سیاسی و دیپلماتیک نقشی فرصت طلبانه بیابد. تصادفی نیست که "سرگئی لاوروف" وزیر خارجه روسیه گفته بود که انتظار احیای برجام غیرواقعی است.

 

در مدیریت روابط با ایران چهره‌های حلقه نزدیک به ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، "نیکلای پاتروشف" دبیر شورای امنیت فدراسیون روسیه، "ایگور لویتین" و "یوری اوشاکوف" دستیاران پوتین به همراه "سرگئی شویگو" وزیر دفاع وجود دارند و این افراد نقشی کلیدی در تصمیم گیری‌ها دارند. در این حلقه لاوروف حضور ندارد کسی که اعتبار خود را به دلیل انکار جنگ قریب الوقوع با اوکراین از دست داده است. از این رو لاوروف نمی‌تواند به تنهایی تصمیم بگیرد و باعث عصبانیت ایران یا تحریم احساسات ضد روسی در آن کشور شود.

 

با این وجود، این وزارت خارجه روسیه است که منافع روسیه در برجام را به صورت دیپلماتیک مدیریت می‌کند. به نظر می‌رسد لاوروف از سوی تصمیم گیرندگان ارشد روسیه این چراغ سبز را دریافت کرده تا به جای تعامل مخفیانه با مقام‌های ایرانی، ایران را از طریق اقدامات دیپلماتیک با کشور‌های عربی تحت فشار قرار دهد. اگرچه مسکو از عادی سازی روابط بین ایران و برخی کشور‌های عربی استقبال می‌کند بروز اختلافات منطقه‌ای به بهترین وجه منافع امنیتی و اقتصادی مسکو را تامین می‌کند.

 

نظر تهران این است که اگر روسیه واقعا عادی سازی ایران و اعراب را می‌پذیرفت و تمایلی به سوء استفاده از شکاف موجود در روابط ایران و امارات برای منافع اقتصادی یا سیاسی یکجانبه اش نداشت می‌توانست از طرح جزایر سه گانه در بیانیه چند جانبه خودداری ورزد و هم چنین قادر بود به امارات توصیه کند که این موضوع را به صورت دوجانبه با تهران دنبال کند. در عوض، روسیه ترجیح داد از آن موضوع به عنوان اهرم فشار در روابط خود با ایران استفاده نماید.

 

منبع: فرارو

برچسب ها: ایران و روسیه ، توافق غیرمکتوب ، ایران و آمریکا ، امارات متحده عربی ، خلیج فارس

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: ایران و روسیه توافق غیرمکتوب ایران و آمریکا امارات متحده عربی خلیج فارس ایران از روسیه جزایر سه گانه کشور های عربی عادی سازی خلیج فارس منطقه ای موضع خود

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۸۶۵۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

واکاوی ریشه‌های اعتراضات ضداسرائیلی در دانشگاه‌های آمریکا

فرارو- در روز‌های گذشته دانشگاه‌های آمریکایی نظیر: کلمبیا، ماساچوست، نیویورک، براون، و ده‌ها دانشگاه دیگر در ایالت‌های مختلف آمریکا، صحنه برگزاری اعتراضات و همچنین تحصن از سوی دانشجویان و اساتید دانشگاهی بوده است.

به گزارش فرارو؛ این طیف‌ها به طور خاص خواستار پایان فوری جنگ غزه و همچنین خاتمه دادن به حمایت‌های مالی و تسلیحاتی آمریکا و نهاد‌های دانشگاهی و شرکت‌های تسلیحاتی از رژیم اشغالگر قدس شده اند و در عین حال، این خواسته را نیز مطرح کرده اند که آن دسته از دانشجویان و اساتیدی که به دلیل حمایت از ملت فلسطین و انتقاد از اسرائیل هدفِ اقدامات تنبیهی قرار گرفته اند نیز بایستی عفو شوند.

با این همه، نکته قابل تامل اینکه اعتراضات در دانشگاه‌های مختلف آمریکا با واکنش سنگین و قهری نیرو‌های امنیتی این کشور رو به رو شده است. تصاویر و ویدئو‌های فراوانی از بازداشت دانشجویان، اساتید و خبرنگاران، در فضای مجازی و رسانه‌های مختلف جهان منتشر و پخش شده است.

دامنه اعتراضات به آمریکا محدود نمانده و در مدت اخیر اعتراضات به کشور‌هایی نظیر ایتالیا، استرالیا و فرانسه نیز کشیده شده است. بسیاری از تحلیلگران سعی داشته اند تا به واکاوی ریشه‌های این اعتراضات بپردازند. به بیان ساده تر، سعی داشته اند این سوال را پاسخ دهند که عمده محرک‌های انفجار اعتراضات جاری در دانشگاه‌های آمریکا چیست؟

به نظر می‌رسد در پاسخ به این پرسش، می‌توان به ۲ مولفه عمده و محوری اشاره کرد.

۱. شکاف نسلی در آمریکا

یکی از محرک‌های عمده و محوری که اغلب جامعه شناسان در ریشه شناسی اعتراضات به آن معطوف بوده اند، مساله و چالش "شکاف نسلی" بوده است. به این ترتیب که میان ارزش‌های مقام‌های ارشد و نخبگان سیاسی و به طور کلی طبقه حاکمه در آمریکا و قشر جوان و تحصیلکرده در این کشور، شکاف و گسست ایجاد شده و همین مساله موجب شده تا در بسیاری از موضوعات سیاست داخلی و خارجی آمریکا، انفجار نوعی منازعه و تقابل میان  دولتمردان و تصمیم سازان و قشر جوان و نسلِ Z رخ دهد.

در این رابطه، تحلیل‌های مختلف در خودِ آمریکا حاکی از این هستند که مساله شکاف نسلی در ارتباط میان حامیان هر دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات و احزاب برقرار است با این حال، این شکاف به نحو جدی‌تر و عمیق تری در حزب دموکرات و شیوه حکمرانی آن قابل مشاهده است.

نسل‌های جوان و دانشگاهی در آمریکا، بر این باورند که حاکمان این کشور دچار نوعی تاخر از نظر تاریخی هستند و به واقعیت‌های روز، متناسب با مقتضیات جهان کنونی را نمی‌نگرند و همچنان اسیر بینش و رویکرد‌هایی هستند که آمریکا را قدرت برتر و هژمون جهان می‌دانند. قدرتی که می‌تواند هرکاری انجام دهد و از تبعات و پیامد‌های آن نیز فرار کند.

۲. افول هژمونیک

یکی از محرک‌های دیگری که برخی تحلیلگران مسائل راهبردی در توضیح ریشه‌های اصلی اعتراضاتدانشگاهی به آن اشاره می‌کنند، این مساله است که این رویداد را باید نقطه‌ای از یک روند کلی دانست که از مدت‌ها قبل آغاز شده و اشاره به افول هژمونیک موقعیت بین المللی آمریکا دارد.

جهان در دوره‌های زمانی مختلف، از وجود یک یا چند قدرت هژمونیک بهره برده است. قدرت یا قدرت‌هایی که نظام بین الملل را سامان داده و نوعی نظم را در آن برقرار می‌کنند.

در هر سیکل تاریخی، قدرت‌های هژمونیک، فراز‌ها و در نهایت فرود را تجربه می‌کنند و در نهایت با سقوط هژمونی خود و یا کم فروغ شدن آن، با خیزش قدرت‌های رقیب مواجه می‌شوند و نظمی تازه در جهان شکل می‌گیرد و تقویت می‌شود.

در سال‌های گذشته نشانه‌های متعددی از افول هژمونیک آمریکا نیز در جهان قابل مشاهده بوده است. افولی که هم ناشی از سستی بنیاد‌های ایدئولوژیک و فکری نظام سیاسی آمریکا بوده و از جذابیت جهانی آن کاسته و هم متاثر از شکست‌های میدانی آمریکا در جبهه‌های مختلف در مواجهه با رقبایش در مناطقی نظیر شرق و غرب آسیا، قاره آفریقا و یا حتی اروپا بوده است.

حال در این بحبوحه، عرصه سیاست داخلی آمریکا نیز همچون حوزه سیاست خارجی این کشور، متاثر از این شکست‌ها، جلوه‌هایی از افول هژمونیک آمریکا را به نمایش گذاشته است. جلوه‌هایی که علاوه بر نمایش کاستی و ضعف‌های نظام حکمرانی آمریکا، از عدم توانایی حل و فصل مسائل و مشکلات حکایت دارند. از این منظر، اعتراضات جاری در آمریکا، یک نقطه و ایستگاه از روندی کلی است که در ادامه راه نیز بایستی انتظار نمود‌های عینی تری از آن را داشته باشیم.

این رویداد‌هادر نهایت بسیاری از معادلات و جایگاه جهانی آمریکا را دگرگون می‌کنند. برخی تحلیلگران در آمریکا به این نکته اشاره می‌کنند که هیچ بعید نیست حتی آمریکا در اواخر دهه ۲۰۲۰ میلادی، از حیث حکمرانی سیاسی، به سمت یک کشور اقتدارگرا و دیکتاتوری تغییر جهت بدهد.

دیگر خبرها

  • واکاوی ریشه‌های اعتراضات ضداسرائیلی در دانشگاه‌های آمریکا
  • عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
  • حمله گسترده روسیه به زیرساخت های انرژی اوکراین در سه منطقه
  • مسکو: انگلیس مذاکرات صلح اوکراین را خراب کرد
  • مقابله با آمریکا؛ هدف مشترک تهران - مسکو
  • تهدید به بازنگری در دکترین هسته‌ای؛ آیا امیدی برای توافق باقی مانده؟
  • دیدار وزرای دفاع ایران و روسیه در آستانه
  • حملات تروریستی در روسیه و ایران نتیجه حمایت کشور‌های غربی به ویژه آمریکا از گروه‌های تروریستی است
  • امیر سرتیپ آشتیانی: حملات تروریستی در روسیه و ایران نتیجه حمایت کشور‌های غربی به ویژه آمریکا از گروه‌های تروریستی است
  • آیا دکترین هسته‌ای ایران تغییر کرده است؟